')

جدیدترین نرم افزارهای روز دنیا

همیشه و در تمامی اعصار ما شاهد کرامات و معجزات فراوانی از ائمه اطهار (ع) بوده ایم، که در بعضی از مواقع واسطه ی این کرامات در حق افراد معمولی از جانب امامان (ع) کردار و رفتار خود آدمی بوده است، که لایق

banner
جستجوگر پیشرفته



همیشه و در تمامی اعصار ما شاهد کرامات و معجزات فراوانی از ائمه اطهار (ع) بوده ایم، که در بعضی از مواقع واسطه ی این کرامات در حق افراد معمولی از جانب امامان (ع) کردار و رفتار خود آدمی بوده است، که لایق چنین درجه ای شده اند.
 

به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران، در عیون اخبار الرضا و امالی شیخ صدوق به نقل از امام حسن عسگری (ع) آمده است که ایشان می فرماید:
کسی که اهانت دو پدر دینی خود، محمد و علی را مقدم بر اطاعت پدر و مادر نژادی خود نماید، خدای تعالی به او می فرماید: هر آینه تو را مقدم می دارم و به تو ارزش می دهم، چنانچه تو مرا مقدم داشتی و به تو در حضور دو پدر دینی تو شرافت و شخصیت می دهم، چنان که تو خود را با ترجیح دادن محبت آن ها بر پدر و مادر نژادیت شخصیت و شرافت دادی.

و همچنین به نقل از المحاسن، چه زیبا امام صادق (ع) می فرمایند: ان فوق کل عباده عباده، و حبنا اهل البیت افضل عباده «همانا فوق هر عبادتی، عبادت دیگری می باشد و محبت ما خاندان، بهترین و برترین عبادت است».

                                                           بقیه در ادامه مطلب
 

و همچنین پیامبر اکرم (ص) در خصوص محبت به ائمه طاهرین (ع) در فرمایشی می فرمایند:«کسی که دوستی امامان از خاندانم نصیبش گردد، خداوند روزی را نصیبش می گرداند و خیر دنیا و آخرت شامل حال او می گردد. پس کسی شک نکند که او اهل بهشت است. همانا دوستی خاندانم اثرات زیادی به همراه دارد که نیمی از آن در دنیا به او می رسد و نیمی دیگر در آخرت به او داده خواهد شد.

به گزارش قدس آنلاین، با توجه به احادیث فوق الذکر و صدها نمونه ی دیگر مشابه آن، به این امر پی می بریم که اظهار دوستی و محبت به ائمه اطهار (ع) چه در دنیا و آخرت برای متوسلین واقعی دارای اثرات بسیار مفیدی است و یک نمونه ی آن شاید ماجرای شفایافتن اکبر عابدینی کودک نابینای 12 ساله زنجانی، بدست با کرم ثامن الحج (ع) باشد که حب اهل البیت به خصوص امام هشتم، بینایی را برای او به ارمغان آورد.

نام شفایافته: اکبر عابدینی، فرزند قدرت الله

سن: 12 ساله (هنگام شفاگرفتن)

محل سکونت: زنجان

تاریخ شفا: شب شهادت امام رضا (ع)، مسجد گوهرشاد، برابر با 29 صفر سال 1369 شمسی اکبر از سن 6 ماهگی به دلیل نامعلومی، هر دو چشم خود را از دست داده، و کور شده بود. سال ها دارو و درمان برای او بی نتیجه ماند. پزشکان تهرانی همگی بر این عقیده بودند که، اکبر باید به خارج از کشور اعزام شود. اما این امر هم با توجه به فقر مالیِ حاکم بر خانواده ی آن ها، غیرممکن بود.

اکبر، تا پنجم ابتدایی در مدرسه ی نابینایان درس خواند. او کم کم با دنیای تاریک انس گرفته و بزرگ می شد. پدرش از عاشقان و محبان اهل بیت (ع) بود. او همیشه در جلسات مذهبی شرکت می کرد، و اکبر را هم با خود می برد. این جلسات تأثیر زیادی بر روی اکبر گذاشت، و به تناسب افزایش سن، بر میزان عشق و ارادت او به ائمه ی اطهار (ع) روز به روز افزوده می شد؛ تا اینکه، مداحی را در همین جلسات آموخت، و شروع به مداحی در جلسات نمود. صدای کودکانه اش، سوز و گداز خاصی داشت. در اکثر جلساتِ سطح شهر از او دعوت به عمل می آوردند، تا مداحی کند.

شهریور سال 1369 بود که، مکتب خیرالنسا در تبریز از او دعوت به عمل آورد، تا همراه آن ها به مشهد برود. اکبر نیز با همراهیِ پدرش دعوت آن ها را پذیرفت. هیأت مذکور، در تاریخ 21/6/69 به همراه دویست و سی نفر از عاشقان اهل بیت (ع) جهتِ عزاداریِ ده روز آخر ماه صفر به مشهد مقدس مشرف شدند، و در هتل شایانِ خیابان طبرسی اقامت گزیدند.

با توجه به خوابی که تعدادی از خواهران هیأت دیده بودند، و محبوبیتی که این مداح کوچک داشت، همه برای شفای او دعا کرده و توسلاتی انجام می دادند. هشت شب از اقامت و عزاداری این هیأت گذشت، تا اینکه، در شب آخر، خانمی نقابدار و ناشناس، ساعت 5:30 عصر به محل هتل شتابان آمد، و به مداح هیأت آقای پورمحمدی سفارش کرد که، شب آخر، اکبر را به پنجره فولاد دخیل کنند. سپس با گفتن این نکته، از آنجا دور شد.

ماجرای عجیبی بود! به هر حال، اکبر را در عصرِ آخرین روزِ اقامت، به حرم مطهر بردند، و او را به پنجره ی فولاد دخیل بستند. اعضای هیأت هم طبق برنامه ی روزهای قبل، در صحن مبارک مسجد گوهرشاد به عزاداری مشغول شدند.

شور و حال عجیبی جمعیت را فراگرفته بود! اعضای هیأت پس از ساعتی عزاداری، از آقای پورمحمدی خواستند که اکبر را از پشت پنجره ی فولاد به داخل هیأت بیاورد. او به پنجره ی فولاد مراجعه کرد، و اکبر را با خودش به صحن مسجد گوهرشاد آورد. با آمدن اکبر، غوغایی در بین جمعیت ایجاد شد! اشک از دیدگان همه سرازیر بود! در این بین، سید جلیل القدر ترک زبان و ناشناسی وارد هیأت شد، و با لهجه ی ترکی خطاب به مداح هیأت گفت: «پورمحمدی! بخوان، تا دیگران سینه بزنند.» مجلس تمام شده بود، اما پورمحمدی بار دیگر شروع کرد.

او می خواند، و همه سینه می زدند. پس از او، اکبر شروع به خواندن کرد. سوز صدای او، ضجه و ناله ی جمعیت را بلندتر کرد! وقتی اکبر کمی خواند، چهره اش متغیر شد! خواندن را رها کرد، به کناری رفت و گفت: «بگذارید به حال خودم باشم.» در این موقع، آن سید ناشناس، در حالی که رنگ صورتش دگرگون شده بود، دوباره با صدای بلند به پورمحمدی گفت: «سوره ی مبارکه ی حمد را با صلوات بخوان، و بگو همه جمعیت- با تأکید- بخوانند!» اما پورمحمدی توجهی نکرد، و مداحی را ادامه داد. آن آقا بار دیگر خطاب به او گفت: «بخوان، و بگو جمعیت نیز همراه تو بخوانند!» پورمحمدی بی اختیار شروع به خواندن سوره ی حمد کرد.

تمامیِ جمعیتِ حاضر در صحن گوهرشاد، یکپارچه حمد و صلوات را بلند خواندند. ناگهان! اکبر از وسط جمعیت به طرف حوض رفت، و شروع به وضو گرفتن کرد. نگاه جمعیت به دنبال اکبر بود. آن سید جلیل القدر در حالی که رو به مرقد حضرت ایستاده بود، اعلام کرد: «چشمان اکبر بینا شد.» فریاد یا حسین! یا زهرا! یا رضای غریب! بود که، از میان جمعیت بلند شد. همه به طرف اکبر دویدند، و او را بینا یافتند. آن ها لباس های او را به جهت تبرک پاره پاره کردند.

اشک شوق از دیدگان همه جاری بود! اکبر در حالی که برای اولین بار در زندگی اش، روشناییِ چشمانش را از امام مهربان خود دریافت کرده بود، اشک می ریخت! جمعیت او را بر دوش خود گذاشتند، و سر و رویش را غرق در بوسه کردند.

در همین اثنا، ناگاه! همه به یاد آن سید جلیل القدرِ ناشناس افتادند. نگاه ها به عقب برگشت، اما هرگز کسی او را دیگر بار نیافت.

منابع:
1- متوسل، احمد. قطره ای از معجزات چهارده معصوم، قم: انتشارات طوبای محبت، 1390.
2- قلندری بردسیری، حمید. هشتمین امام، قم: انتشارات توسعه علم، 1387.
3- میرخلفزاده، علی. کرامات الرضویه، قم: 1379.

  • کدخبر :18134
  • تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۲۲ ۲۱:۵۵:۱۲
  • سرویس: فرهنگی

:: امتیاز: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

:: بازدید : 185


:: برچسب‌ها: ماجرای شفای مداح نابینای 12ساله , ماجرای , شفای , مداح , نابینای , 12ساله , ماجرای شفای مداح , نابینای 12ساله , شب , شهادت , امام رضا (ع) , مسجد گوهرشاد، برابر با , 29 صفر , سال 1369 شمسی , اکبر ,
نویسنده
نویسنده : myshop
تاریخ : [شنبه 23 دی 1391 ] [ 15:53]
تاریخ
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
آخرین مطالب ارسالی
مینی پاور بانک جاسویچی تاریخ : یکشنبه 27 خرداد 1403
چراغ خورشیدی باغچه طرح شعله تاریخ : یکشنبه 27 خرداد 1403
ترازو آویز دیجیتال مدل لبخند تاریخ : سه شنبه 10 بهمن 1402
پیراشکی ساز تاریخ : سه شنبه 03 بهمن 1402
بخور سرد و خوشبو کننده فندکی داخل خودرو تاریخ : جمعه 17 آذر 1402
خشم علی پروین از بازگشت برانکو تاریخ : جمعه 17 آذر 1402
جوانمردی رونالدو مقابل پرسپولیس جهانی شد تاریخ : سه شنبه 07 آذر 1402
طوفان امروز پرسپولیس تاریخ : شنبه 27 آبان 1402
حمله به گل‌محمدی با آدرس اشتباه/ انتقاد از سرمربی پرسپولیس تاریخ : پنجشنبه 25 آبان 1402
مسی حسابی کتک خورد!!! تاریخ : چهارشنبه 10 آبان 1402
user
progress عضو شويد


progress فراموشی رمز عبور؟

progress عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 1124
کل نظرات کل نظرات : 18
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 113
تعداد اعضا تعداد اعضا : 18

کاربران آنلاین کاربران آنلاین

آمار بازدید آمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 1,038
باردید دیروز باردید دیروز : 802
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 1
بازدید هفته بازدید هفته : 1,840
بازدید ماه بازدید ماه : 1,840
بازدید سال بازدید سال : 115,381
بازدید کلی بازدید کلی : 690,397

اطلاعات شما اطلاعات شما
آِ ی پیآِ ی پی : 3.145.172.254
مرورگر مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل سیستم عامل :
RSS

Powered By
Rozblog.Com
Translate : RojPix.ir